دانش اموزان موفق دارای اهداف شفاف و آرمانهای مشخص هستند، با انگیزه زندگی می کنند، میدانند چه می خواهند،و با شور و اشتیاق به دنبال  رسیدن به اهداف خود هستند.دانش اموزان ناموفق، دارای اهداف پراکنده، رؤیاها و آرزوهای خام و غیر شفاف هستند، واقعاً نمیدانند از زندگی چه می خواهند، و چه رسالتی بر عهده آنهاست، این افراد اهداف دقیق و روشنی ندارند و یا با دست کم گرفتن خود، اهداف حقیر و کوچکی برای خود انتخاب می کنند.بله همین داشتن یا نداشتن هدف است که باعث ایجاد تفاوت بین دو دسته از دانش اموزان میشود.

تا کنون بارها در مقاله های مختلف تعریفی از هدف را آورده ایم ولی به طور کلی،هدف عبارت است از آمال و آرزوهای مشخص که برای رسیدن به  انها نیاز به تلاش و سخت کوشی مستمر و فراوان باشد.تلاش و پشتکار مداوم در جهت رسیدن به اهداف،مهمترین عامل تشکیل دهنده کیفیت زندگی است.همیشه به یاد داشته باشید که بزرگترین پاداش ها وموفقیت ها به کسانی تعلق میگیرد که دست از تلاش بی وقفه خود برنداشته و وظایف و کارهای مربوطه را با عشق، انجام میدهند و میدانند هیچ شاهکار و هیچ عظمتی بدون هدف بزرگ و بدون عشق و علاقه شدید، به وجود نمی آید.ب شک موفق از آن این دسته از افراد خواهد بود.

با وجود این همه سودمندی، چرا اکثردانش اموزان که مشغول مطالعه برای کنکور هستند از هدف گذاری وتعیین اهداف شفاف رویگردان هستند؟

چرا با وجود اینکه همه دوست دارند در رشته ها ودانشگاه های تاپ  تحصیل کنند ولی نمی خواهند هیچ تغییری در خود بدهند؟

عامل اصلی ترس است، ترس از شکست، ترس از طرد شدن، ترس از تغییر ترس از سختی کشیدن و شب بیداری کردن.. و نبود آموزش های لازم جهت انتخاب اهداف آگاهانه….بله ترس های ما مانع از رسیدن ما به اهدافمان میشوند که در این مقاله با انواع انها اشنا میشوید واگر واقعا میخواهید موفق شوید باید تلاش کنید این ترس ها را در خود ریشه کن کنید و انها را زیر پایتان گذاشته ونردبانی به سوی اهدافتان بسازید. ترس ها و تردیدهای ما، ذهنی بوده بازدارنده هستند و یکی از بزرگترین دشمنان بشر به حساب می آیند.متن کامل در ادامه مطلب...

 

ترس بازتاب افکار منفی ماست و سرمنشا تمام ، ناکامیها و شکست هاست.

ریشه ترس در انسان ها، برمیگردد به دوران کودکی،وقتی والدین ناآگاهانه احساس ترس، تردید و شکست را به فرزندانشان منتقل میسازند و در حقیقت فیلتری سیاه و زیان آور در ذهن فرزندان خود نصب  می کنند که هر حادثه ای که رخ دهد، برداشت منفی نمایند.

ترس از شکست

 بسیاری از انسان ها، از ترس شکست  نمیتوانند به کارهای جدید و سازنده دست بزنند و یا در صورت بروز مشکلات کار را نیمه تمام رها میسازند. در حقیقت از ترس شکست و ناکامی، و با انجام ندادن کار مثبت، عملاً شکست را قبول دارند .مثلا قبول مکنند که در فلان درس ضعیف هستند وهمیشه در آزمون ها درصد کمی میزنند ومدام این را به خود تلقین میکنند و خود رابه تلاش نکردن وتنبلی عادت میدهند.حال انکه نمیدانند اگر اندکی بیشتر تلاش کنند و این ضعف ها را با سخت کوشی وممارست به نقاط قوت خود تبدیل کنند چه قدر در نتیجه نهایی ان ها تاثیر گذار خواهد بود.

ترس از طرد شدن

 جای شگفتی است که گروه بسیاری  از ترس طرد شدن از طرف دوستان و آشنایان، از موفقیت و پیروزی هایی که در انتظارشان است چشم میپوشند، و بدون اطلاع از نتایج و عوارض آن، سعی میکنند، هر طور و به هر قیمتی که شده مورد تأیید اطرافیان خود باشند.مانند دانش اموزانی که با داشتن ضعف درسی،نمیخواهند اندکی از زمان تفریح یا هر گونه عاملی که مانع درس خواندنشان میشود مانند تفریح با دوستان ،بازی ها وشبکه های اجتماعی را کنار بگذارند واز ترس اینکه مبادا دوستانشان یا هر چیز دیگر را از دست بدهند ،اینده خود را تباه میکنند.  اصولاً کسانی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردارهستند و خود را باور ندارند، رضایت خویش را در تأیید اطرافیان جست و جو میکنند.

ترس از تغییر

 اصول؛ عادت ها، زندگی کردن را برای انسان  آسان میسازند، چرا که برای هر کار کوچک یا بزرگ تکراری، لازم نیست فکر کرده و انرژی زیاد مصرف شود، ولی وقتی با یک یا چند مورد وپدیده تازه مواجه شویم که با باورهایمان متفاوت باشند، اگر انگیزه تغییر قوی باشد دست از مقاومت برداشته و تغییر را می پذیریمولی گروهی دیگر، با داشتن ذهنی بسته ، از این که در باورها و عاداتشان تغییراتی بدهند، به شدت می ترسند و در برابر هرگونه تغییر به شدت مقاومت میکنند.

با توجه به این که،هرنوع ترسی بازدارنده بوده و مانع از هر حرکت و اندیشه نو میگردد، ہرای دستیاہی به اهداف و موفق شدن ، لازم است در مسیر  هدف گذاری اگاهانه و صحیح ترس ها وتردید های خود را زیر پا گذاشته وا ان ها پلی به سوی اهدافمان بسازیم ودر انتخاب اهدافمان به موارد زیر توجه کنیم:

-         هدف باید مثبت باشد و قابل تقسیم به اهداف کوچک ترباشد .

-         اهداف باید مدون و نوشته شده باشد،وباید از تجربه ای انسان های موفق در هدفگذاری استفاده شود.

-         اهداف بزرگ ومهم نباید برای دیگران فاش شود.

-         مراقبت و نظارت بر مسیر رسیدن به هدف و ایجاد نرمش و انعطاف پذیری در برنامه ریزی برای رسیدن به ان

-         امکان تصحیح مسیر و ایجاد نرمش و انعطاف پذیری وجود داشته باشد.

-         دور کردن افکار منفی از خود وتوانایی ها.  

برای دستیابی سریع به اهداف مورد نظر می بایست آنها را بنویسیم و شب ها قبل از خواب، وصبح ها قبل از ترک رختخواب و حتی در طول روز، آنها را برای خود بخوانیم، دائماً به ضمیر ناخودآگاهعلامت بدهیم: پیش به سوی هدف پیش به سوی هدف….