چگونگی زندگی هرکس به دست خود اوست. اختیار زندگی شما یکی از مسلم ترین حقوق خودتان است.ولی با این حال بارها اتفاق میافتد که اشخاصی منکر آن می شوند که می توانند زندگی خود را آن طور که دوست دارند شکل بدهند. بیشتر بهانه می آورند که نمی توانند مطابق میل و خواسته شان زندگی کنند و آنچه را که دوست دارند به دست آورند.به این بهانه که منابع لازم را در اختیار ندارندو یا  شرایط مطابق میل شان نیست.این افراد به این حقیقت توجه ندارند که این منابع بیرون از ما نیستند که موفقیت یا شکست ما را رقم میزنند.بلکه باور ما به خودمان است که زندگیمان را آنطور که میخواهیم شکل میدهد.متن کامل در ادامه مطلب...

شما می توانید ناکامی های خود را به گردن دیگران بیندازید و از عباراتی نظیر «موفق نیستم زیرا …» استفاده کنید،یا به جای آن سررشته زندگی تان را به دست گیرید و آن را به شکلی که می خواهید قوام بخشید.می توانید عواملی نظیر شرایط و اوضاع، ظاهر جسمانی، شرایط مالی و یا موقعیتهای خانوادگی را دلیل اصلی عدم موفقیتان بگیرید و در اخر مغلوب شوید ویا به فراسوی محدودیت های خود بروید و نشدنی ها و غیر ممکن ها را ممکن کنید و گذشته خود را در مقابل آینده تان به زانو در اورید.در هر صورت این را بدانید که (اما واگر) ها  و بهانه جویی ها هیچ  نتیجه ای برای شما عاید نمی کنند و کاربردشان تنها این است که حس ناتوانی را در ذهن شما بیشتر میکنند وشما را از تلاش باز میدارند.

پس برخیزید وبدون توجه به احساسات یا باورهایی که در ذهن تان وجود دارند و مانع از آن می شوند که به سعادت دست یابید،به جنگ با محدودیت های خود بروید وخودتان را از این شرایط نجات دهید و بدانید که روزگار در نهایت به شما روی خوش نشان میدهدوبه انچه که میخواهید میرسید…

وقتی بدانید که چه می خواهید بکنید، چه موانعی بر سر راهتان قرار دارند ، در واقع دارید به عالم هستی این پیام را میدهید که میخواهیدبه آن زندگی که  شایسته آن هستید دست یابید.وقتی به استعدادها و توانمندی هایتان و به حقیقت فردی خود توجه کنید، و مسیر زندگیتان را به شکلی که این عوامل مشخص می کنند بپذیرید،دنیا آنچه را برای موفقیت نیاز دارید در اختیار تان قرار می دهد.از سوی دیگر، خودتان هم درمی یابید که چگونه می توانید بیشترین کمک و اهتمام را در حق دنیا روا بدارید. وقتی اختیارو سررشته ى زندگیتان را به دست بگیریددنیا پاسخ مثبت می دهد و نبوغ شعله ور میگردد.

هنگامی که این اتفاقی در زندگی میافتد وشما سررشته ی زندگیتان را در دست می گیرید، و به این توجه می کنیدکه حاکم بر سرنوشت خود هستید، میتوانید زندگیتان را به هر شکلی که بخواهید قوام بخشید وحقیقت زندگیتان را خلق کنید.


احساسات مزاحم

یکی از احساسات مزاحمی که دامن گیر اشخاص می شود خشم است.بسیاری بر پدر و مادر خود خشم میگیرند و آنان را به دلیل برخوردشان مورد شماتت قرار می دهند ویا بر سرنوشت و تقدیر خشم میگیرند؛چون با آن عادلانه برخورد نشده است.

این خشم می تواند ذهن ناهشیارشان را بیمار کند و مانع شود که به اهداف وارزو های  خود دست یابند یابند.این اشخاصی به قدری درگیر احساسات منفی خود می شوند که از قدرت بخشودن و رهاکردن غافل می مانند.درست است که گاهی شکست ها وناکامی های گذشته چنان ذهن را تسخیر می کنند که نمی شود به راه ادامه داد و و به این علت ناامیدی بر ما غلبه میکند.ولی این را بدانید که اسباب تاسف ست که حوادث «بد» اتفاق میافتند. امّا دست برنداشتن از آثار برجای مانده از اتفاقات ناخوشایند بیش از خود حادثه اصلی بر روان زیان می رساند.

انسان چنان خلق شده که می تواند اگر بخواهد و اراده کند بدترین تجربه ها را فراموش کند و دل به شدت انعطاف پذیر است.شما در هر موقعیتی می توانید مسئولیت را بپذیرید یا در عوض رهایش کنید و دست بکشید. این دو انتخاب هیچکدام بهتر یا بدتر از دیگری نیستند.هر موقعیتی ویژگی خاص خود را دارد و تنها خودتان هستید که می توانید نوع عمل و رفتارتان را در هر موقعیت تعیین کنید.گاه لازم است که قبول مسئولیت کنید و زمانی بهتر است از برخی باور های خود دست بکشیم  چون در شرایطی این باور های ما هستندکه مانع از رسیدن ما به هدفمان میشوند.به همین شکلی که گاه لازم است بر سر باور خود بجنگید و زمانی درست تر این است که سخت نگیرید و نیرویتان را برای مبارزات مهم تر ذخیره کنید وبه راه ادامه دهید..